نمی دانم ولی شاید آنکه سرنوشت ما را نوشت
نمی دانست که شاید روزی هم کلمه ای به نام آرزو آفریده شود
شخصی ویلایی در بهترین ساحل دنیا دارد ولی حسرت بینایی
تو بینایی ولی حسرت ویلایی در بهترین ساحل دنیا
گاه چیزهای ندانسته از دست رفته در گذشته امروز به آرزویی تبدیل می شود
آرزوی یک لحظه برگشت به گذشته
گاه می شنوم مادری که به دختر می گوید به دنبال علم طب باش آن برایت بهتر از هر چیز است
ولی دختر عشق به علم فلسفه دارد
گاه می بینم مادری با عروسک گیسو بلندی در دست ...........
ولی پسرک با ماشینهایش بازی می کند.
یاد بگیریم فرصتهای از دست رفته زندگی خودمان را ( آرزوهایه شخصی) به کسی تحمیل نکنیم
آرزو چیست؟؟؟؟
احساس می کنم امروز آرزوها سیر نشدن انسانها از مادیات زندگیست
آرزوها امروزه گاه قد می کشند آنقدر بزرگ میشوند؛؛؛؛؛ تا جایی که ما میرویم وآنها می مانند
در بچگی آرزوهایم روزانه بود
گاه خوردن پشمکی سفید و شکری
گاه سوار شدن چرخ و فلک آن پیرمرد روبروی در خانه
امروز هم آرزو کن........
زندگی کن........
عشق را لذت بر......
سفر کن..........
تولد فرزندت را با عشق جشن بگیر..........
همسرت را در آغوش بگیر........
آرزو کن......................................!
ولی......
رویا در خواب خواهد آمد ، آرزوهایت را به رویا تبدیل مکن.
یاشار صیامی